یامعین الضعفاء |
دعای ابوحمزه ثمالی برخی اوصاف خدای تعالی آمده است و بیان شده که تمام عظمتها و تمام بزرگی از اوست؛ همچنین، در برخی فرازها به مسئله «روششناسی» شناخت خدا پرداخته شده و بیان شده که آیا انسان باید خدای تعالی را از آثارش بشناسد؟ یا این که انسان باید از خود خدا به شناخت او برسد؟
روش شناسی معرفت الهی با دعای ابوحمزه دعای ابوحمزه برای همه روزهداران در ماه مبارک رمضان قابل بهره بردن است و یکی از یاران نزدیک امام زینالعابدین(علیه السلام) این دعا را از آن حضرت(علیه السلام) نقل کرده است. امام سجاد(علیه السلام) شبها در ماه مبارک رمضان مشغول نماز بودند و هنگام سحر که میشد این دعا را میخواندند.
دعایی قابل استفاده برای عموم مردماستفاده از دعا مراتبی دارد و حداقل این است که شخص، اگر معنای عبارات دعا را هم نداند، ولی در عین حال نوعی توجه به ذات اقدس الهی داشته باشد و این توجه خودش بسیار با اهمیت است. حقیقتا برخی از فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی برای خواص است و آنقدر معانی عمیقی دارد که فهم و تأمل در آنها نیازمند معرفت عمیقی است که باید آن معارف آموزش داده شود و به راحتی نمیتوان به عمق آن دست یافت.
مانعی برای نخواندن دعانفهمیدن یا ندانستن معنای برخی فرازهای دعای ابوحمزه ثمالی نباید مانع از خواندن این دعای شریف شود . درباره قرآن کریم نیز همین مسئله وجود دارد؛ یعنی اگر کسی معنای عبارات را نمیداند، نباید بگوید که من قرآن نمیخوانم؛ بلکه باید به توجه خاص، آن را بخواند و کمکم به فهم معانی و مفاهیم نیز برسد. در دعای ابوحمزه ثمالی برخی اوصاف خدای تعالی آمده است و بیان شده که تمام عظمتها و تمام بزرگی از اوست؛ همچنین، در برخی فرازها به مسئله «روششناسی» شناخت خدا پرداخته شده و بیان شده که آیا انسان باید خدای تعالی را از آثارش بشناسد؟ یا این که انسان باید از خود خدا به شناخت او برسد؟ انسان خدا را به وسیله خدا بشناسد. خدا راهنمای انسان است و اگر خدا کسی را راهنمائی نکند نمیتواند خدا را بشناسد . و خدا راهنمائیهای فراوانی را اِعمال کرده است . منتها این سالک مُتطرّق است که باید از این راهها استفاده بکند و به مقصد برسد. پس همگان، همه طوائف و همه ی انسان ها با هر درک و فهمی این جمله را میخوانند، منتها هر کس در حدّ خاصّ خود
آغاز دعای ابوحمزه ثمالیدعای ابوحمزه با مسئله شناخت خدای تعالی آغاز شده است. در فرازهای ابتدایی این دعای شریف آمده است: «بِکَ عَرَفْتُکَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنى اِلَیْکَ وَ لَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ: به وسیله خودت من ترا شناختم، تو مرا بر خود راهنمایى کردى و به سوى خود خواندى و اگر تو نبودى من ندانستم که تو کیستى». در این بخش از دعای ابوحمزه ثمالی، امام زینالعابدین(علیه السلام) تصریح میفرمایند : شناخت خدای تعالی از طریق خود خدای متعال است؛ بنابراین، شناخت پروردگار بدون عنایت خود او امکانپذیر نیست؛ لذا توحید و معرفت نسبت به پروردگار که شالوده دین است، بدون توجه خاص پروردگار به انسان برای شناخت و معرفت نسبت به ذات اقدس او امکان ندارد.
ریشه تمام مشکلات معنویتمام مشکلات معنوی از عدم شناخت صحیح خدای تعالی است . این که انسان صرفا به زبان بگوید که به خدا اعتقاد دارد، کافی نیست و ما نیاز به شناختی داریم که در زندگی و رفتار انسان، حضور جدی داشته باشد و ضمانت اجرایی برای تقید به احکام الهی را در انسان به وجود بیاورد.
جمله حسّاس و کلیدی دعای نورانی ابوحمزه ثمالی بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیکَ وَ دَعوتَنِی إلَیکَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت برخی از جملههای این دعای نورانی ابوحمزه در حدّ کلید درهای دیگر است . یکی از آن جملههای کلیدی همین است که بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْک . این بِکَ عَرَفتُکَ را همه داعیان عرض میکنند: خدایا! به وسیله تو ما تو را شناختیم . بِکَ عَرَفتُکَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیکْ. این أوَلَمْ یَکْفِ بِربکَ أنَّهُ عَلی کُلِّ شِیءٍ شَهِید(سورة فصّلت/ 53)، یعنی خداوند برای این که روشن بشود، برای این که دیگران به خوبی درک بکنند خداوند حقّ است، خود را به آنها نشان میدهد . آنها با مشاهده خداوند، خداوند را میشناسند. نیازی به آیات آفاقی و انفسی نیست. در اینجا راه و هدف یکی است.
خدا را با خدا باید شناخت؛ «آفتاب آمد دلیل آفتاب»خداوند سبحانه و تعالی شأنه نور است و ظاهر، و همه موجودات را او به ظهور رسانیده است. انسان میخواهد برسد به او؛ اینکه مخلوق است و ظهور، کجا و کی و چگونه امکان دارد به ظاهر برسد؟ وقتی از اظهارِ ظهور رفع ید نماید، متّصل بشود به شعاع و برگردد به مبدأ نور . برگردد به خورشید ، و برود در ذات خورشید . آنجا دیگر شعاع نیست . خورشید ، خورشید است . و لهذا ذات خورشید را غیر از خورشید ، موجودی نمیتواند بشناسد . این که انسان صرفا به زبان بگوید که به خدا اعتقاد دارد، کافی نیست و ما نیاز به شناختی داریم که در زندگی و رفتار انسان، حضور جدی داشته باشد و ضمانت اجرایی برای تقید به احکام الهی را در انسان به وجود بیاورد
ما هر چه خورشید را تعریف و تمجید و تحمید و تحسین نمائیم ، کجا حقیقتش را توانستهایم بازگو کنیم ؟ کجا خورشید را خواهیم دید ؟ کجا گرمای خورشید را ادراک میکنیم ؟ کجا از عظمت خورشید و نفس خورشید و کیفیّت و کمّیّت آن اطّلاعی پیدا میکنیم؟ ما میلیونها فرسنگ از خورشید دوریم که فیالجمله حرارتی از آن به ما میرسد. وقتی بخواهیم خورشید را نگاه کنیم باید با شیشه سیاه رنگی آن را مشاهده کنیم تا از پشت حجاب سیاه و تاریک فقط بتوانیم قرص آن را ملاحظه نمائیم . معرفت ما به خورشید همین مقدار است . چه کسی قدرت آن را دارد که خورشید را پیدا کند و عارف و شناسای او گردد ؟ آن کس که از اینجا برخیزد و برود در درون خورشید ذوب شود و محو شود و از ذرّات وجود و هستی او گردی هم نماند ، او خورشید را شناخته است . افسوس که در آنجا «او» پیدا نمیشود و عبارت و لفظ «او» در ذات خورشید راه ندارد . در بعضی از روایاتی که ذیل این بخش از آیات سوره مبارکه یوسف آمده است که أأنْتَ یُوسُف، آنجا وجود مبارک امام صادق طبق نقل صاحب تُحَف العقول این بیان نورانی را در شناخت خدا ذکر کرد که معرفت شاهد قبل از معرفت وصف اوست. یعنی ما شاهد را اوّل میشناسیم ، بعد صفات او را میشناسیم . ولی اگر موجودی غائب بود، اوّل وصفش را میشناسیم ، بعد ذاتش را میشناسیم . خلاصه آن حدیث این است که: شناخت ذات شاهد قبل از وصف اوست. شناخت ذات غائب بعد از وصف اوست . بعد استشهاد میکند که برادران یوسف اوّل او را دیدند، بعد به یوسف بودن او پی بردند. أأنْتَ یُوسُف. نگفتند: یوسف توئی! گفتند: تو یوسفی؟ وجود مبارک امام صادق هم میفرماید به این که: خدا مشهود همه ماست. ما اوّل او را میشناسیم، بعد اوصاف او را میشناسیم . انسان خدا را به وسیله خدا بشناسد. خدا راهنمای انسان است و اگر خدا کسی را راهنمائی نکند نمیتواند خدا را بشناسد . و خدا راهنمائیهای فراوانی را اِعمال کرده است . منتها این سالک مُتطرّق است که باید از این راهها استفاده بکند و به مقصد برسد. پس همگان، همه طوائف و همه ی انسان ها با هر درک و فهمی این جمله را میخوانند، منتها هر کس در حدّ خاصّ خود. [ چهارشنبه 91/5/4 ] [ 10:58 صبح ] [ فولادپور ]
|
||